?????????????
قسمت دوم دوم مبحث حیا و پوشش
?بسم ا…الرحمن الرحیم?
?مسیحیت زمانی در غرب نفوذ وگسترش یافت که شکوهمندی امپراطوری روم و آرمانهای آن از رونق افتاد بود وفضای یاس و ناامیدی بر مردم سیطره داشت
?وتبلیغ عزلت جویی وتقوا منفی رواج داشت و ازاین جهت اساسا عقل واراده بشری از آنجا که اسیر طبیعت پست مادی است هرگز نمی تواند در نجات انسان نقش آفرین باشد
?وفعالیتهای بشر تنهایک پوشش ظاهری به شمارمی آید
⬅️بحث کنار ه گیری از دنیا
⬅️دنیا گریزی وماده ستیزی در فرهنگ مسیحی
?اومانیسم در آغاز به” بهره وری عادی وسالم ازبرکات زندگی در سایه یک تمدن
پیشرفته با استفاده از قانون اعتدال”
چشم دوخته بود
وشعار زیر را سرلوحه کار خویش قرارداد:
?( کامل باش وسالم باش وتن وجان، توانا باش وفرصت را برای رشد ونمو در این جهان غنی از دست مگذار )?
?اومانیست ها در عمل خواهان چیزی فراتر بودند
آنها علیه اخلاق مسیحی شوریده بودند
تا بهروری از انواع لذات وزیبایی های مادی را تجربه کنند
وآرزوهای خویش را در زمین ودر غرایز حیوانی می جستند?
??نتیجه:??
⬇️⬇️⬇️⬇️
لذت گرایی➡️ به عنوان بخش جدایی ناپذیر تفکر اومانیسی قرار گرفت➡️
?تفکر اومانیسی که نخست با ترویج
عشق زمینی➡️ وفرهنگ برهنگی در نقاشی ومجسمه سازی ظهور کرد، به تدریج. تمام شئون حیات علمی وعملی اروپا غربی را در بر گرفت وبه عنوان یکی ازپایه های اساسی ادبیات وفرهنگ غرب جدید تثبیت وتحکیم گردید
بسیار مهم ⬆️⬆️
?اومانیسم ، در یک کلام انسان _ یعنی مادی وزمینی_
را تنها موضوع ارزشمند برای تلاش وتفکر می داند وچیزهای دیگر را تنها بر این پایه تحلیل و ارزیابی می کند
⬅️دقت کنید
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️
?دوم: سکولاریسم
⬇️⬇️⬇️⬇️
یکی ازپیامدهای قهری اومانیسم، گرایش به پاکسازی جامعه وفضای زندگی ازقیود وارزشهای دینی است.
?دین با چهره ای که مسحیت بر جای گذاشته بود ، با حیات دنیوی وتلاش برای نیک بختی این جهانی همسویی وهمسازی نداشت
?وازسوی دیگر ، اومانیست های
آرمان هایی را می جستند که با آسمان
و اولوهیت هیچ ارتباط ونسبتی
نداشت
?به این ترتیب با تجربه ای که اروپاییان ازجامعه مسیحی داشتند
تنها دریچه گشوده بر امیال وآرزوهای خویش را جدا انگاری حوزه عمومی زندگی ازحوزها ارزشهای دینی والهی
می دیدند.
⚡️همین جدا سازی دین ازحوزه روابط جمعی وزیست اجتماعی را سکولاریسم می گویند
البته ریشه سکو لاریسم را باید در آموزهای عهد جدید پی گرفت
در انجیل صریحا اظهار می داشت که باید کار خدا را به خدا و کار قیصر را به قیصر واگذاشت
این گونه تئوری ها که حوزه دخالت دین وحکومت را اصولا با تفکیک می کرد
وهمراهی دین وحکومت را امری صوری وعرضی به شمار می آورد
با توجه به اقتدار کلیسا تا قرن دهم میلادی واین که کلیسا در راس هرم قدرت قرار گرفت
وسبب شد یک نظام بسته به اسم دین عرضه شود
با این پیشینه
زمینه سکو لاریسم در جامعه اروپایی همواره شد
از این پس غرب جدید با کنار گذاشتن
اصول وارزشهای دینی واخلاقی
برای پر کردن این خلا
روی آورد به ایدئولوژی های رنگارنگ
تا ازآسمان ودین جدا شده را جبران کند
⏩مهم⬆️⬆️⬆️
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
مسئله مهم ونتیجه این بخش:
عامل اصلی اقتصاد سرمایه داری است،
که به هیچ ارزشی پایبند نیست برای توسعه خود به فضای بازی نیازدارد
که در أن فضای از همه امکانات ونیروی انسانی بهره ببرد.
وازهمه ظرفیتها استفاده می کند ِوهمه ارزشها را نابود می کندِوهیچ حد ومرزی را نمی شناسد.
ادامه دارد…
آخرین نظرات