عمار رهبریم

چهارده شاخه گل صلوات جهت تعجیل در ظهور امام زمان(عج)
 خانه تماس  ورود
روز ١٣محرم چه گذشت
ارسال شده در 15 مهر 1396 توسط الناز اميري در مداحی و عزاداري

‎? در 13 محرم الحرام وآشنایی با بنی اسد ?

‎?در 13 محرم الحرام زنان قبیله بنی اسد طبق یک رسم تاریخی چندصد ساله وارد حرم امام حسین (علیه السلام ) شده و به عزاداری می پردازند .

‎▫️ زنان قبیله بنی اسد، قبیله ای که 3 روز بعد از عاشورای سال 61 هجری و به شهادت رسیدن امام حسین (علیه السلام) برای انجام مراسم کفن و دفن امام حسین (علیه السلام) و یارانش وارد کربلا شده بودند، 14 قرن پس از آن روز تاریخی در یک حرکت نمادین باز هم وارد حرم امام حسین (علیه السلام) شده و به عزاداری می پردازند.

‎?زنان این قبیله در حالیکه زنبیل های حصیری بر سر داشته که در داخل آن کفن و بوریا وجود دارد  بر سر و صورت زنان وارد حرم امام سوم شیعیان جهان شده و با فریادهای خود شهادت آن امام همام را به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و خاندان مطهرش تسلیت می گویند.

‎▪️در دستان این زنان دستنوشته هایی به چشم می خورد که روی آن نوشته شده “ابد والله یا زهراء ما ننسی حسینا” (یا زهرا ما هرگز حسین تو را فراموش نخواهیم کرد).

‎▫️خادمین حرم امام حسین (علیه السلام ) برای عزاداری زنان قبیله بنی اسد ضریح حرم امام حسین (علیه السلام ) و تمام محوطه بیرونی آن را قرق کرده تا زنان این قبیله بتوانند کاملا دور ضریح طواف کنند.


‎? قرق حرم امام حسین (علیه السلام ) برای زنان سالی یک بار و در زمان حضور زنان این قبیله تاریخی در حرم امام حسین (علیه السلام) اتفاق می افتد.

‎◾️ بنی اسد،نام تیره‏ ای از قبایل عرب،از فرزندان اسد بن خزیمه بن مدرکه است، این قبیله‏ توفیق و افتخار دفن پیکر مطهر حضرت سید الشهدا و انصار آن حضرت را پس از واقعه‏ کربلا در سال ۶۱ ه.ق داشتند. جمعی از اصحاب، علما، شعرا و زعمای امامیه از این قبیله‏ برخاسته‏ اند. برخی از همسران پیامبر اکرم‏«ص‏لی الله علیه و آله و سلم» نیز از همین قبیله بوده‏ اند. این قبیله درسال ۱۹ هجری از بلاد حجاز به عراق رفته، در کوفه و غاضریه از نواحی کربلا سکونت‏ کردند.از قبایل سلحشور عرب محسوب می‏گردند. هنگام بنای کوفه، این قبیله محله‏ خاصی را در جنوب مسجد کوفه به خویش اختصاص دادند. در سال ۳۶ هجری در جنگ‏ جمل، با حضرت امام علی‏«ع‏لیه السلام» بیعت کردند و در کنار آن حضرت جنگیدند. در قیام عاشورا در سال ۶۱ به سه دسته تقسیم شدند: موافق با حضرت و مخالف و بی‏ طرف. حبیب بن مظاهر، انس‏ بن حرث، مسلم بن عوسجه، قیس بن مسهر، موقع بن ثمامه و عمرو بن خالد صیداوی از سران موافق بودند و حرملة بن کاهل اسدی، قاتل طفل شیر خوار، از سران مخالف بود. گروهی از دسته سوم(بی‏طرف ها) پس از شهادت امام حسین«ع‏لیه السلام»، زنانشان بر میدان جنگ گذر کرده‏ و اجساد را دیدند و تحت تاثیر قرار گرفتند و به سرزمین خود رفته، مردان را جهت دفن‏ اجساد، خبر کردند. ابتدا زنان بیل و کلنگ به دست گرفته به طرف کربلا روان شدند. پس ازمدتی وجدان مردان بنی اسد بیدار گشت و به خود آمدند و به دنبال زنان راه افتاده به دفن‏ اجساد امام و یارانش پرداختند.در این هنگام امام سجاد (علیه السلام ) بصورت ناشناس در جمع آنان حاضر و یکی یکی بدنها را به بنی اسد معرفی کرده و آنها بدنها را دفن می کردند. پس از دفن شهدا حضرت امام سجاد(علیه السلام ) خود را به آنان معرفی کردند.

نظر دهید »
رشد =ظرفيت
ارسال شده در 15 مهر 1396 توسط الناز اميري در اخلاق اسلامي

??????????
?????
???
‎? خدای متعال، متناسب با ظرفیت هر کس، زمینهٔ رُشدی برای او فراهم کرده است…

‎▫️«اگر انسان دنبال تکلیف خدا بگردد و آنجا که تکلیف می‌آید بایستد و عمل کند، همه رشدها را خداوند برای او رقم می‌زند. اما اگر با تدبیر خود دنبال رشد خودش باشد، به هیچ‌کجا نمی‌رسد!

‎?خدای متعال، متناسب با شخص و ظرفیت هرکس، زمینهٔ رشدی برای او فراهم کرده است و زمینه رشدش، انجام تکلیفی است که متوجه اوست؛ برای مثال، انسان که مادری مریض دارد، می‌فهمد که باید وقتش را برای او بگذارد؛ اما اگر برود کار دیگری انجام دهد، رشدش در آن کار نیست!

‎?تمام تلاش شیطان این است انسان را از آن نقطه حرکت، به مسیر دیگری بکشاند! ممکن است نقطه حرکت ما، با نقطه حرکت فرد دیگر، متفاوت باشد؛ اما شیطان ما را فریب می‌دهد و می‌گوید: ببین که فلانی چطور به کمال رسید! تو هم همان مسیر را برو!
‎[مثلاً] رشد حضرت یوسف(ع) در یک امتحان خاصی است و رشد حضرت موسی(ع) در امتحان دیگری است.
‎نمی‌شود که حضرت موسی(ع) رشد خودش را در امتحان حضرت یوسف(ع) دنبال کند. حضرت موسی(ع) باید از امتحان خودش موفق بیرون بیاید. رشد حضرت موسی(ع) در زندان‌رفتن نیست.»

رشد نظر دهید »
جلوگيري از پوسيدگي دندان
ارسال شده در 15 مهر 1396 توسط الناز اميري در سلامت

??????

✳️ جلوگیری از پوسیدگی #دندان


برای از بین بردن جرم دندان ، اعمال زیر را انجام دهید ?

1- مقدار یک لیوان آب #نمک آماده نمایید .

2- به آب نمک های تهیه شده یک قاشق چای خوری #سرکه_سیب اضافه کنید.

3-مقداری آب نمکی که با سرکه مخلوط شده در داخل دهان خود بریزید و با مسواک خود مسواک بزنید.

4- شستشوی دندان خود را با آب نمک و سرکه هر ماه یک بار انجام دهید.
به این ترتیب شما دندان های سفید مرتبی خواهید داشت و به دندانپزشک نیازی نخواهید داشت.


زکات علم نشر آن است

#ابوعلی_سینا


?

درد دندان نظر دهید »
چطور يه نماز باحال رو تجربه كنم!!!
ارسال شده در 15 مهر 1396 توسط الناز اميري در عبادت


‎چه کار کنیم تا یک نماز باحال را تجربه کنیم؟؟!

‎بیشتر مواردی که اینجا اشاره شده از مبحث سخنرانی خطیب توانا شیخ حسن یوسفی در مشهد مقدس در شب های قدر گردآوری شده.

‎1. وضو را با نیت خالص و با فرستادن صلوات بگیریم

‎2. جای خلوتی را برای نماز پیدا کنیم و بهترین و زیبا ترین اتاق خانه را مسجد خانه قرار بدهیم.

‎3. در خانه برای خود جای مخصوص قرار دهیم و همیشه آنجا سجاده را پهن کنیم و نماز بخوانیم

‎4. استغفار کنیم و به گناهانی که کردیم توجه کنیم و از آنها توبه کنیم.

‎5. استغاثه کنیم و به خدا بگوییم که به سوی تو می خواهم بیایم ولی روسیاهم تو خودت دست مرا بگیر دلم می خواهد تحویلم بگیری خدایا کمکم کن که حواسم پرت نشه و عوامل فراموشی از یاد تو را از ذهنم پاک کن . (اینها مثالهایی بود برای مناجات با خدا در حقیقت هرچیز که شما می خواهید با خدا راز و نیاز کنید همان را بگویید و بهتر است در جمع خانواده این راز و نیاز را بلند بگوییم تا فرزندان پدر و مادر و … از طریق شما تحریک عاطفی شده و آنها نیز به پیروی از شما نماز با توجه ای بخوانند)

‎6. استعاذه کنیم : دشمن ترین دشمن انسانها بعد از آن دوی ملعون شیطان هست و بهتر است با جمله ای که در قرآن آمده از او دوری بجویم. (فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم).

‎7. در آغاز نماز فکرمان را به نقطه ای که خدا هست معطوف نکنیم اصل این است که بدانیم چه می گوییم (معنی الفاظ) مثلا : الله اکبر (خدا بزرگتر است) بسم الله (یعنی شروع می کنم بنام خدا ذاتی که جامع جمیع کمالات و از هرگونه نقص منزه است) الرحمن (رحمتش واسع و بی نهایت است) الرحیم (رحمتش ذاتی و ازلی و ابدی است) این معانی از رساله آیت الله سیستانی آمده و کامل تر آن در رساله ایشان اشاره شده .

‎مراحلی را که بعد از نماز خواندن باید رعایت کنیم:

‎1. با حالت خبر دار بایستیم مودب، انگشتان چسبیده به هم و کنار ران و به جای سجده نگاه کنیم با شچمان باز با حالتی که از در گاه خداوندی خجالت کشیده و رو به پائین نگاه کنیم.

‎2. شمرده شمرده نماز بخوانیم (عجله نکنیم)

‎3. بلند نماز بخوانیم، حتی در نماز ظهر و عصر که باید حمد و سوره را باصدای پائین بخوانیم جوهره صدا را گرفته و طوری بخوانیم که خودمان بفهمیم.

‎4. فرض کنیم در حضور امام زمان نماز می خوانیم و به او اقتدا می کنیم. حال ماباید همانگونه رعایت ادب را به جا آوریم.

‎5. تمام حوائج هامون را در نمازمون از خدا بخواهیم ( به قول آشیخ حسن یوسفی نمک آش را هم از خدا در نماز بخواهیم) و لازم نیست که حتما به عربی باشد (به رساله رجوع شود) فارسی نیز در هر جای نماز خصوصا در قنوت و سجده آخر می توانیم حوائج خود را از خدا بخواهیم و با او منجات کنیم . دعا و مناجات با خدا آنهم به فارسی نماز را باطل نمی کند بلکه این کلام آدمی است که نماز را باطل می کند و صحبت با انسانها ست که نماز را باطل می کند نه با خداوند.

‎6. به عبارات نماز توجه کنیم و به مسئله هایی که درباره آنها استناد شده.

‎7. اگر اهل نماز جماعت هستیم امام جماعت باحال پیدا کنیم و به او اقتدا کنیم .

‎8. با خدای خود نیت کنیم که که خدایا آمدم خود را به تو بفروشم این جنس خراب را قاتی جنسهای دیگر بخر. هنوز پیش دیگه ای نرفتم خدایا از کس دیگه ای اطاعت نمی کنم .

‎9. نماز را تجلی توبه قرار دهیم

‎10. با امام زمان بعد از نماز بیعت کنیم چه بهتر برای نماز صبح دعای عهد بخوانیم و در نماز های دیگر دست خود را به نشانه بیعت بلند کنیم و بگوییم آقاجون من می خواهم با شما بیعت کنم روسیاهم ولی مرا بپذیر.

‎امیدوارم همه ما نماز باحال بخوانیم.

‎به امید روزی که همه ما پشت سر امام زمان خود در مکه نماز بخوانیم.

‎هرچه زودتر.

‎یا الله

‎به آبروی اهل بیت (ع) عجل لولیک الفرج.

ایده های باحال نماز نظر دهید »
نجات از مرگ
ارسال شده در 15 مهر 1396 توسط الناز اميري در روايات

???????????

?واقعیت نجات از مرگ با توسل به سیدالشهداء علیه‌السلام

?مرحوم آیه الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری (رضوان‌الله علیه) نقل می‌کنند:

? هنگامی که من در کربلا بودم شبی که شب سه‌شنبه بود در خواب دیدم شخصی به من گفت: شیخ عبدالکریم کارهایت را انجام بده سه روز دیگر خواهی مرد. من از خواب بیدار شدم و متحیر بودم گفتم: البته خواب است و ممکن است تعبیر نداشته باشد.

? روز سه‌شنبه و چهارشنبه مشغول درس و بحث بودم تا خواب از خاطرم رفت روز پنج‌شنبه که تعطیل بود با بعضی از رفقا به طرف باغ مرحوم سید جواد رفتیم، در آنجا قدری گردش و مباحثه علمی نمودیم تا ظهر شد ناهار را همانجا صرف کردیم پس از ناهار ساعتی خوابیدیم.

? در همین موقع لرزه شدیدی مرا گرفت رفقا آنچه عبا و روانداز داشتم روی من انداختند ولی همچنان بدنم لرزه داشت و در میان آتش تب افتاده بودم، حس کردم که حالم بسیار وخیم است به رفقا گفتم مرا به منزلم برسانید، آن‌ها وسیله‌ای فراهم کرده و زود مرا به شهر کربلا آوردند و به منزلم رساندند.

? در منزل بی‌حال و بی‌حس افتاده بودم، بسیار حالم دگرگون شد، در این میان به یاد خواب سه شب پیش افتادم علائم مرگ را مشاهده کردم با در نظر گرفتن خواب احساس آخر عمر کردم.

? ناگهان دیدم دو نفر ظاهر شدند و در طرف راست و چپ من نشستند و به همدیگر نگاه می‌کردند و گفتند: اجل این مرد رسیده مشغول قبض روحش شویم.

✨ در همین حال با توجه عمیق قلبی به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله (سلام‌الله‌علیه) متوسل شدم و عرض کردم: ای حسین عزیز دستم خالی است! کاری نکردم و زادی تهیه ننموده‌ام؛ شمارا به حق مادرتان زهرا (علیها السلام) از من شفاعت کنید که خدا مرگ مرا تأخیر اندازد تا فکری به حال خود نمایم.✨

? بلافاصله پس از توسل دیدم شخصی نزد آن دو نفر که می‌خواستند مرا قبض روح کنند آمد و گفت: حضرت سیدالشهداء (سلام‌الله‌علیه) فرمودند: شیخ عبدالکریم به ما توسل کرده و ما هم در پیشگاه خدا از او شفاعت کردیم که عمرش را تأخیر اندازد.

? خداوند اجابت فرموده بنابراین شما روح او را قبض نکنید در این موقع آن دو نفر به هم نگاه کردند و به آن شخص گفتند: سَمْعا وَ طاعَهً، سپس دیدم آن دو نفر و فرستاده امام حسین (سلام‌الله‌علیه)، صعود کردند و رفتند.

? در این موقع احساس سلامتی کردم صدای گریه و زاری شنیدم که بستگانم به سر و صورت می‌زدند آهسته دستم را حرکت دادم و چشمم را گشودم، دیدم چشمم را بسته‌اند و به رویم چیزی کشیده‌اند خواستم پایم را جمع کنم ملتفت شدم که شستم (انگشت بزرگ پایم) را بسته‌اند.

? دستم را برای برداشتن چیزی بلند کردم شنیدم می‌گویند: ساکت شوید گریه نکنید که بدن حرکت دارد آرام شدند رواندازی که بر روی من انداخته بودند برداشتند و چشمم را گشودند و پایم را فوری باز کردند، با دست اشاره به دهانم کردم که به من آب بدهند آب به دهانم ریختند کم‌کم از جا برخاستم و نشستم.

? تا پانزده روز ضعف و کسالت داشتم و به حمدالله از آن حالت به‌کلی خوب شدم این موهبت به برکت مولایم آقا سیدالشهداء (سلام‌الله‌علیه) بود آری به خدا.

? منبع: کرامات الحسینیه، ص ۱۵۹

مرگ نجات نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 25

آخرین مطالب

  • نسل علی دوست تربیت کنیم
  • شهدا و تضعيف روحيه ...
  • فرق مومن و غير مومن
  • كرمانشاهيا بخونن!!!
  • سه روز ديگر خواهي مرد
  • حق مادر
  • وابستگی عاطفی زن به خویشاوندان
  • راز ارامش
  • سخنان ترامپ در كاخ سفيد
  • برائت از دوزخ و نفاق

آخرین نظرات

  • عابدی  
    • زینبیه ایوان
    در شهدا و تضعيف روحيه ...
  •  
    • عمار رهبریم
    در اسلحتو زمين نزار
  • حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت  
    • الزهراء(س) گلدشت
    در اسلحتو زمين نزار
  • ستاره مشرقي  
    • ستاره مشرقی
    در حواست باشه
  • ترنم  
    • آوای دل
    در عاشقانه هاي منو چادرم
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در سود عبادت
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در زيارت برادر مومن
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در سود عبادت
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در آرايش غليظ او و صورت معصوم من
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در آرايش غليظ او و صورت معصوم من
  • ستاره مشرقی در درس هاي اخلاقي
  • ستاره مشرقی در چي بگم و چي نگم!!!

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

عمار رهبریم

امام خامنه اي (مدظله العالي) عزيز: شما افسران جوان جنگ نرم هستيد، اميد را ميخواهند در ما بميرانند،سعي كنيد اميد را زنده نگه داريد هر چه ميتوانيد؛ اين شعله اميد را در دل خودتان و در دل مخاطبتان زنده نگه داريد .با اميد هست كه ميشود پيش رفت، اميد هم اميد بي جا نيست اميدي است كه واقعيت هاما را به درستي آن اميد؛ نويد ميدهد.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • مطیع رهبری
  • مداحی و عزاداري
  • زن در دین زیبای اسلام
  • شهدا
  • شبهات و خرافات
  • روايات
  • اخلاق اسلامي
  • مقام معظم رهبري
  • بركات اسلام ناب
  • امام زمان(عج)
  • تاريخي
  • معرفي كتاب
  • فرهنگي
  • راهكارهاي زندگي شيرين
  • ايده فرهنگي
  • عبادت
  • سلامت
  • تربيتي
  • احكام
  • سياسي

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • خانه
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان